دانلود رمان بینوایان پی دی اف – binavayan

دانلود رمان بینوایان پی دی اف – binavayan
دانلود رمان بینوایان ویکتور ماری هوگو
رمان بینوایان یک رمان زیبا میباشد که توسط ویکتور ماری هوگو نوشته و منتشر شده است. ژانر رمان بینوایان در دسته رمان های عاشقانه می باشد. شما دوستان همیشگی هم اکنون میتوانید این رمان را در مجله ی اینترنتی ایلیاد با فرمت های مختلف دریافت کنید. جهت دانلود و خواندن رمان بینوایان به ادامه مطلب مراجعه کنید.
لینک های دانلود رمان بینوایان
دانلود فایل pdf نسخه کامل کتاب برای گوشی و کامپیوتر
به صورت تک جلدی
دانلود کتاب بینوایان – فایل صوتی
*
دانلود فایل Apk مخصوص سیستم عامل اندروید
*
دانلود فایل ePub برای آیفون،سیستم عامل ios
بخش های از رمان بینوایان
ویکتور هوگو شاعر،
نمایشنامهنویس و رماننویس فرانسوی،
یکی از مشهورترین داستاننویسان
رمانتیک قرن نوزدهم است.
پدر وی از فرماندهان ارتش ناپلئون بود.
وی ده ساله بود که مادرش از پدرش طلاق گرفت.
چند سال بعد با اینکه مادر هوگو،
میخواست او وکیل شود،
اما ویکتور، به دنبال نویسندگی رفت.
پانزده ساله بود که برخی از اعضای
فرهنگستان فرانسه به اشعار او علاقهمند شدند.
چهارسال بعد نیز لویی شانزدهم
چنان از نخستین مجموعه اشعارش
خوشش آمد که برای او مقرری سالانه برقرار کرد.
دانلود رمان بینوایان با فرمت های pdf , apk , ios
«بینوایان»، رمانی نوشته ویکتور هوگو،
نویسندهی سرشناس فرانسوی است،
این کتاب اولین بار در سال ۱۸۶۲م منتشر شده
و یکی از بزرگترین رمانهای قرن۱۹م محسوب میشود.
این رمان به محبوبیت بزرگی
بر روی صحنه نمایش و تلویزیون دست پیدا کرد
که میتوان به فیلمهایی مثل
«بینوایان موزیکال» و «بینوایان فیلم ۲۰۱۲» اشاره کرد.
«بینوایان»، رمانیست که انساندوستی
و عشق به فقرا در آن موج میزند،
بخاطر داستان گیرا، شخصیتهای گوناگون،
صحنههای رنگارنگ و ارائه تصاویری واقعی
از بیعدالتی و فقر شاید به قول هوگو:
«تا وقتی فقر در جهان است، هنوز میلیونها خواننده داشته باشد».
اما این رمان اهمیت دیگری نیز دارد.
تاریخ، جغرافیا، روابط اجتماعی و سیاسی فرانسه
و مردم آن را، ضمن داستانی جذاب
و با ریزبینی خاصی به تصویر میکشد،
آن هم در دورهای که غیر از رسانههای نوشتاری،
رسانهی دیگری نبود.
این کتاب دارای چهار جلد میباشد.
دانلود رایگان رمان بینوایان
هرکس، میتوانست به هر ساعت،
مسیو میرییل را بر بالین بیماران و محتضران طلبد.
وی بیخبر از آن نبود که این عمل
عالیترین وظیفهاش و بزرگترین کارش است.
خانوادههای بیسرپرست، یا یتیمان،
محتاج به آن نبودند که آمدنش را تمنا کنند.
او خود به موقع میرسید.
هرجا که او پدیدار میشد مثل یک عید میشد.
پنداشتی که در عبورش،
چیزی حرارتبخش و درخشان وجود دارد.
کودکان و پیران چنان به خاطر اسقف
بر آستانه درها میآمدند که گویی برای آفتاب آمدهاند.
دعای خیر میکرد و مردم در حقش دعای خیر میکردند.
هرکس حاجت به چیزی داشت خانه او را نشانش میدادند.